غفلت
سوم، كه قرآن روي آن پافشاري دارد، غفلت از استعدادهايي است كه انسان دارد. اين
انسان، موجود عجيبي است. از نظر قرآن اين انسان «امين الله» هست؛ و اين
امين خدا، اين استعدادها را ميتواند مصرف كند و با اين استعدادها به مقام والائي
برسد اما متأسفانه از استعدادهاي خود استفاده نميكند. در آيه ی امانت ميفرمايد:
(اِنّا عَرَضْنَا الْأمانَةَ
عَلَي السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَيْنَ اَنْ يَحْمِلْنَها وَ
اَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَها الأِنْسانُ اِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً)[1]
ما امانت
خود را به عالَم وجود عرضه داشتيم استعداد پذيرفتن را نداشت. اين انسان استعدادش
را داشت. امانت ما را قبول كرد. اما قرآن ميفرمايد:
(اِنَّهُ كانَ ظَلُوماً
جَهُولاً)
اين
انسان خيلي ظالم به خودش و خيلي جاهل به خودش است. جاهل است از اينكه غفلت نميگذارد
متوجّه استعدادهاي خود باشد. غفلت نميگذارد از استعدادهاي خود استفاده كند؛ و
ظالم به خودش است زيرا اين استعدادهاي نهفته در خود را به هدر ميدهد. نظير آب
فراواني كه به هدر برود و از اين آب كسي استفاده نكند. اين، هم ظالم است هم جاهل.
يك كسي آب فراواني داشته باشد، زمين فراوان داشته باشد، اما گرسنه باشد.
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد:
«مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُراباً
ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللهُ»[2]
آن
كساني كه زمين دارند، آن كساني كه آب دارند، اما هنوز فقيرند اينها از رحمت خدا
دور هستند. فرد باشد يا ملّت باشد. ما استعدادهاي نهفتهاي داريم و بايد از اين
استعدادها استفاده كنيم. اگر استفاده نكنيم بايد بدانيم كه لعنت خدا و پيغمبر(ص)
و ائمه ی طاهرين (ع) شامل ما ميشود.
پي نوشت
ها: